برگزاری مراسم تعزیه خوانی در خزنان از توابع طالقان
مراسم تعزیه خوانی در محرم سال 1397از روز سه شنبه 20 شهریور به مدت ده روز در منطقه خزنان از توابع طالقان توسط تعدادی از تعزیه خوانان برجسته کشوری اجرا خواهد شد.این مراسم از روز اول محرم هر روز راس ساعت 14 و تعزیه روز عاشوار راس ساعت 7:30 صبح برگزار خواهد شد. اسامی تعزیه خوانها به شرح ذیل می باشد.
همانند سالهای گذشته مراسم تعزیه خوانی دهه اول محرم از 12 الی 21 مهر 1395 در زرجه بستان از توابع استان قزوین توسط تعزیه خوانان برجسته کشور برگزار می گردد. اسامی تعزیه خوانان دعوت شده به شرح ذیل می باشد:
به همت مردم خوب و مهمان نواز و همچنین شواری اسلامی زرجه بستان از توابع استان قزوین (که به اعتراف اکثر تعزیه خوانهای ایران به نوعی دانشگاه تعزیه ایران است) همانند سالهای گذشته مراسم تعزیه خوانی در محل مذکور به سرپرستی حاج علی جلیلوند از روز اول محرم (23 مهر 94) تا روز عاشورا(2 آبان 94) برگزار خواهد شد. اسامی گروه دعوت شده به شرح ذیل می باشد:
اولیل خوانها:
حاج علی جلیلوند(شهادت خوان و سرپرست گروه)
حسین جلیلوند
علیرضا جلیلوند
محمد جلیلوند
کریم اکبری
عیسی بهتویی
محمد خردمند
اشقیا خوانها
احسان نظری
هژبر نجفی
نوازنده:
قدرت فتحی
تعزیه خوانی حرفه ای...
ما را در سایت تعزیه خوانی حرفه ای دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جلیلوند alimohammad بازدید : 1059 تاريخ : سه شنبه 7 مهر 1394 ساعت: 13:48
با حضور عده ای از اساتید تعزیه ایران مراسم تعزیه خوانی محرم سال ۹۲ از تاریخ ۱۴ الی ۲۴ آبان در شهرک ولیان برگزار می گردد.اسامی ذاکرینی که تا کنون جهت همکاری مشخص شده اند عبارتند از
۱- حاج علی جلیلوند(شهادت خوان و سرپرست گروه)
۲- محمد خردمند
۳- رضا خردمند
۴- محمد مشایی
۵- رحمت متولی
۶- حمید صمد بین
۷-یعقوب بنی علی
۸- محمد نجفی
۹-سجاد متولی (نوازنده)
تعزیه خوانی حرفه ای...
ما را در سایت تعزیه خوانی حرفه ای دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جلیلوند alimohammad بازدید : 1264 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1392 ساعت: 14:30
در تعزیه موسیقی به دو بخش مجزا و مستقل تقسیم می شود . موسیقی سازی که ارتباط کمی با متن تعزیه دارد و موسیقی آوازی که در زمینه اصلی اجرای تعزیه است .
موسیقی آوازی تعزیه ار جنبه های گونان ، قابل اهمیت است .
ارتباط و کنش متقابل میان آواز در تعزیه و موسیقی ردیف دستگاهی و همچنین مسایلی از قبیل منع مذهبی در گسترش موسیقی ، اهمیت آواز را در تعزیه دو چندان میکند .
در واقع موسیقی آوازی تعزیه از سوی مبتنی بر موسیقی آوازی در ردیف دستگاهی است و از سوی دیگر سبب حفظ و تداوم آن در طول سالیان متمادی شد .
از زمان صفویه با تشدید فضای مذهبی و منع موسیقی ، گسترش و تکامل تعزیه سبب شد ، آواز موسیقی ردیفی ، به تعزیه وارد شده و خود را با آن وفق دهد ، علاوه بر این ، موسیقی آوازی تعزیه ، از موارد دیگری نظیر نقالی ، هم سرایی و نحوه خوانی ، و موسیقی نواحی ایران بهره برده است که به اجمال به هر یک از آنان می پردازیم .
ردیف موسیقی دستگاهی :
در ادواز مختلف نظام پادشاهی ایران ، دربار و پایتخت حکومت محل تجمع هنرمندان بوده است .
از زمان صفویه به دلیل منع سایر انواع موسیقی ، مراکزی نظیر تبریز ، قزوین و اصفهان ، محل تجمع تعزیه خوانان و راویان آوازهای مذهبی شد .
این راویان به دلیل تسلط بر دقایق و ظرایف آواز ، تکنیک ها و حالات مختلف آن برای شخصیت پردازی ها در نمایش های سوگ آور بهره می جستند .
شخصیت ها و کارکترهای مختلف نیز این مکان را فراهم می کرد .
در زمان زندیه نیز شیراز ، رویکردی این گونه یافت .
نکته مهم در این مورد آن است که مکاتب مهم آواز در ادوار بعد در این شهرها پدید آمدند و موسیقی دانان این مکاتب را با نام مکاتب آوازی تبریز ، قزوین ، اصفهان و شیراز به رسمیت
می شناسند.
مکتب آوازی تهران نیز تحت تاثیر تکیه دولت و تجمع خوانندگان برجسته در آن به وجود آمد .
در واقع بزرگ ترین خوانندگان سده اخیر ، تعزیه خوان های برجسته ای بوده اند . سید احمد خان ، اقبال آذر و قلی خان شاهی ، از جمله کسانی هستند که نمونه های آوازی آنان در صفحه ضبط شده و می تواند مرجعی برای ارتباط میان آواز در تعزیه و موسیقی ردیف دستگاهی باشد .
خواننده بزرگی چون اقلبا آذر ، با سبک و تکنیکی ممتاز و حنجره ای رسا و قوی و تحریر های متنوع و پیچیده ، آواز را از تعزیه آغاز کرده بود و از کودکی در قزوین به دسته های تعزیه وارد شد .
نکته دیگر ، حفظ امانت داری ردیف آوازی ، توسط تعزیه خوان هاست . در یک دوره نسبتا طولانی ، از صفویه تا اواخر عهد قاجار ، تعزیه خوان ها ، مهم ترین راویان و مرجعان موسیقی آوازی بودند .
هم سرایی و آواز جمعی :
نوحه مهم ترین شکل آواز جمعی است ، در این فرم ، تعزیه خوان و گروه هم خوان و گاه مخاطبان ، به صورت سوال و جواب ، یک آواز مذهبی را که دارای ریتم مشخص است را اجرا می کنند . تعزیه ها اغلب با پیش خوانی ، شروع می شد .پیش خوانی نیز شامل اجرای نوحه ها و مقدمه ای برای شروع نمایش بود .
نوحه خوانی و مرثیه خوانی دسته جمعی در سوگ قهرمانان اسطوره ای و شخصیت های بر جسته ، از پیش از اسلام رایج بود . این سنت به شکل مذهبی ، وارد تعزیه نیز شد
نقالی :
دو شیوه مرسوم د نقالی یعنی نقالی حماسی و نقالی مذهبی ، پدیده ای مستقل بود که به تعزیه
راه یافت .
نقل حماسی بیشتر شامل شاهنامه خوانی و نقل مذهبی شامل حمله خوانی و حمزه خوانی بود .
نقال با ترکیبی از روایت داستانی ، دکلمه آواز و خواندن برخی نغمه ها به صورتی تحکم آمیز ، یک حکایت حماسی یا مذاهبی را بیان می کرد .
در نقل مذهبی ، بیان تراژیک و غم انگیز و در نقل حماسی بیان پر طمطراق و خطابی وجود داشت .
تعزیه از هر دو بیان در تکامل خود بهر جست . مظلوم خوان ها ( اولیا یا امام خوان ها ) بیشتر از نقل مذهبی و مخالف خوان ها ( اشقیا و دشمنان ) از نقل حماسی بهره گرفتند .
(( هنوز هم می توان دو روش مشخص مقالی را در تعزیه تشخیص داد . بیان غمناک آوازی در دستگا های معین موسیقی ایرانی که مظلوم خوان ها به کار می بردند و بازمانده نقالی مدهبی است. بیان غلو شده پر از طمطراق و تحرک و شکوه که اشقیا به کار می بردند و بازمانده نقالی حماسی است .))
موسیقی نواحی :
آواز و نغمه های مناطق مختلف ایران به دو شکل در تعزیه بروز کرد . حضور خوانندگان برجسته و شاخصی که از شهرهای مختلف ترکیه دولت می آمدند ، برخی حالات و نغمه ها را وارد تعزیه کرد .
از سوی دیگر اجرای تعزیه در مناطقی نظیر گیلان ، مازندران ، آذربایجان و... تلفیقی از روایت های مرسوم تعزیه و نغمه ها و آوازهای محلی را پدید آورد .
این آوازها اغلب شامل مواردی بودند که از نظر فرم و محتوا بیانی غمناک داشتند . در این مورد می توان مثال هایی ارایه کرد :
مازندران :
در میان انواع موسیقی مذهبی در مازندران ، تعزیه ، بیشترین ارتباط متقابل را با موسیقی منطقه ایجاد کرده است .
مقام امیری به عنوان برجسته ترین و مشهور ترین نقام رایج در منطقه ، در بخش موسیقی آوازی و حتی سازی تعزیه راه یافت و حتی تا دو سوی البرز کشانده شد .
از سوی دیگر برخی از نغمه های منطقه کومش ( سمنان ) ، از طرق تعزیه به موسیقی منطقه مازندران نفوذ کرد.
آوازهایی نظیر نجما ، حقانی ، محزونی و صنمبر از کومش به موسیقی آوازی مازندران راه یافته و به تدریج نیز با سازهایی نظیر (( لله وا )) ( نی چوپانی ) و کمانچه اجرا شدند .
طالقان :
موسیقی مذهبی در طالقان ، مهم ترین موسیقی منطقه است .
در تعزیه این منطقه آوازی موسوم (( به کل امیر )) که به احتمال برگرفته از امیری مازندران است .
جایگاه ویژه ای دارد . کل امیر همچنین توسط شعر خوان های طالقان در بیان احادیث و روایت به کار می رود .
نکته قال توجه در مورد ارتباط تعزیه و موسقی نواحی ، در موسیقی سازی نهفته است . بر خلاف مناطق مرکزی و شهرنشینی که موسیقی تعزیه کاملا مستقل است ، در نواحی و مناطقی نظیر مازندران ، گیلان ، کومش و طالقان ، آوازهای منطقه ضمن تاثیر در تعزیه ، به مقام های سازی دیگر مناطق هم جوار وارد شدند .
ارتباط عمیق میان ساز و آواز در مناطق یاد شده و حضور سازهایی نظیر انواع نی با بیان غمناک و ویژه اش ، به این ارتباط ، کمک شایان کرده است .
نفوذ و حضور، حالت هایی مختلف از تعزیه در ساز و آواز مناطق یاد شده ، جنبه دیگری از این کنش و ارتباط متقابل است .
موسیقی سازی :
بر خلاف موسیق آوازی و گسترش قابل توجه آن ، موسیقی سازی تعزیه چندان تکامل و گسترش نیافت و در حد یک نماد تشریفاتی باقی ماند .
در دوران گذشته ، موسیقی سازی تعزیه در استفاده از سارهای بادی ( انواع سرنا و کرنا ) و کوبه ای ( انواع دهل و نقاره ) خلاصه می شد .
در زمان قاجار و پس از ورود موزیک نظام و سازهایی مربوط ، به تدریج سازهای غربی ، جانشین سازهای یاد شده شد .
هر چند در دوره ای کوتاه هر دو گروه سازها ، با هم به کار می رفت .
ترمپت ، ترومبون ، کلارینت ، سنج ، انواع طبل در این اواخر فلوت ابوا ، از رایج ترین سازهای مورد استفاده در تعزیه بوده اند .
در کلیه ادورا مذکور ، سازها وظیفه اعلام آغز مراسم ، ربط قسمت های نمایشی ، و ایجاد فضا را بر عهده داشتند .
عدم مشارکت آنها در متن و عدم همراهی با آواز ، سبب تغییر شکل و گسترش سازهای مربوط به تعزیه شد .
در واقع حضور سازها ، لازم ، اما حاشیه ای بوده است .
منع مذهبی در استفاده از ادوات موسیقی ایرانی ، حجم صدایی کم و شرایط خاص مجریان موسیقی ( موقعیت اجرا ) سبب شد تا سازهای ایرانی هرگز به تعزیه راه نیابند ، این مسئله خود سبب شد جنبه نمایشی – تشریفاتی ، سازهای خبری – نظامی پیشین ، افزایش یافته و حجک صدایی و فضا سازی آنها ، موقعیت این گونه سازها را در سده های متوالی تثبیت کند ، این رویه هنوز ادامه دارد .
از زمان پهلوی اول ، با جلوگیری از اجرای تعزیه و منع نمایش های مذهبی بسیاری از سنت های آن به خصوص در زمینه اجرای آوازهای ، رو به اضمحال گذارد .
وقفه پیش آمده سبب شد در دوره حاضر ، بسیاری ار مجریان تعزیه ، به دلیل عدم آگاهی از رموز و دقایق موسیقی آوازی ، و با تاثیری از موسیقی رسانه ای ، ترانه ها و آوازهای روز و نوعی مصیبت خوانی شبه مداحی – مطربی ، به اجرای تعزیه بپردازند .
با وجود ان که هنوز بقایایی از تعزیه خوان های برجسته و ممتاز حضور دارند ، اما شکل غالب اجرای تعزیه به خصوص در نواحی شهرنشین نظیر تهران ، مبتنی بر اجرایی غیر اصیل ، سطحی و فرمایشی است . بی تردید تعزیه در بخش موسیقی ، نیاز به بازنگری اساسی دارد .
ایران سرزمین فرهنگهای گونهگون، سرزمین همزیستی فرهنگها، سرزمین کثرت و وحدت است.....
ایران سرزمین فرهنگهای گونهگون، سرزمین همزیستی فرهنگها، سرزمین کثرت و وحدت است. ایران به لحاظ گستردگی قلمرو و قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی خاص دچار گستردگی و پراکندگی فرهنگی و در نتیجه برخورد این فرهنگها دارای فرهنگی پویا، رو به گسترش و در مسیر تحول بوده است.صرف نظر از تغییراتی که به دلیل ظهور و سقوط حکومتهای گوناگون و بروز جنگهای مختلف در فرهنگ مردم ایران به وجود آمد، ایران و ایرانی همواره دارای جایگاه خاصی در عرصه جهانی بوده است.تعدد عناصر فرهنگی در ایران فرصت مناسبی را در اختیار پژوهشگران میگذارد تا در این میدان تحقیق به وسعت ایران زمین به بررسی ابعاد مختلف این عناصر و سیر تحول و تغییرات آن بپردازند. یکی از این عناصر ارزشمند فرهنگی تعزیه و شبیه خوانی است که طی سالیان جایگاه خود را در فرهنگ ایرانیان حفظ کرده است. تعزیه(یا شبیهخوانی)، نوعی نمایش مذهبی و سنّتی ایرانی شیعی، عمدتاً درباره شهادت امام علی و امام حسین (ع) و مصائب اهل بیت است. واژه تعزیه/ تعزیت در اصل به معنای توصیه به صبر کردن، تسلّی دادن و پرسش از بازماندگانِ درگذشتگان و در برخی مناطق ایران مثلاً در خراسان به معنای«مجلس ترحیم» است. در میان شیعیان غیر ایرانی (در عراق و شبهقاره هند) لفظ تعزیه با وجود ارتباط با شهادت حضرت علی (ع) و یا مصائب شهدای کربلا به معنای«شبیهخوانی» به کار نمیرود، بلکه آنان تعزیه را به مراسمی نمادین اطلاق میکنند که در آن دستههای عزاداری در طول مراسم، شبیه ضریح یا تابوت ائمه (علیهالسلام) را بر دوش میکشند و هم در پایان روز عاشورا ، اربعین و... آن را به خاک میسپارند. «آنه ماری شیمل» در کتاب خود دراین باره می نویسد: در قرن سیزدهم/ نوزدهم در قلمرو سلطنت اَوَده در لکهنوی هند، تعزیه به منزله یکی از تماشاییترین نمایشها، در حضور سلاطین برگزار میشد. به نوشته این کتاب : در ناحیه کارائیب، مثلاً در«جزیره ترینیداد» نیز تعزیه به مراسمی نمادین اطلاق میشود که به آن «تَجَه» میگویند. این قبیل مراسم نمادین در نواحی دیگر جهان، از جمله در اندونزی نیز با عنوان «تابوت» برگزار میشود. پیشینه: برخی محققان، پیشینه تغزیه را به آیینهایی چون مصائب میترا، سوگ سیاوش، و یادگار زریران باز میگردانند و برخی پدید آمدن آن را متأثر از عناصر اساطیری بینالنهرین و آناتولی و مصر، و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانههای تاریخی در فرهنگهای هند و اروپایی و سامی را در پیدایی آن مؤثر دانستهاند. اما در هر حال از برپایی مجالس تعزیه به معنای امروزین آن تا پیش از پایان دوره صفویه اطمینان نداریم؛ تنها نکته آشکار این است که از زمان تسلط عربها بر ایران، ایرانیان همیشه فرصتی می جستند تا خود را از آن سلطه رها کنند. پیدایش نهضتهای مقاومت و فرقههای ایرانی که دشمنان دستگاه مرکزی قلمروی عربی اموی و بعدها عباسی بودند، از نتیجههای این کوشش بود. یکی از این مخالفتها موضوع غصب خلافت توسط افرادی بود که از خاندان پیامبر (ص) نبودند. ایرانیان در برابر این خلفا، از افراد خاندان پیامبر(ص) و فرزندانشان حمایت کرده و باعث رشد و رونق همه ساله مجالس تعزیه و دسته های عزاداری در کشور شدند. اگر چه که بدیهی است تعزیه به معنای نمایشی امروزه آن طی زمان و به تدریح بر پایه پذیرش شرایط و مردمان به وجود آمده است و نه یک شبه و به امر و دستور یک نفر. به این شکل که ابتدا تنها دستههایی به کندی از برابر تماشاگران می گذشتند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و نظایر آن و حمل نشانهها و علم هایی که بی شباهت به افزارهای جنگی نبود و نیز هم آوازی و همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) و گاهی نیز امام علی (ع) را به مردم یادآوری میکردند. در مرحله بعدی آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانهها بیشتر و یکی دو واقعه خوان نیز به آنان اضافه شدندکه واقعه را برای تماشاگران نقل کرده و سنج و طبل و نوحه آنها را همراهی میکرده است. چندی بعد به جای نقالان، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیهسازی و نشانههای نزدیک به واقعیت میآمدند و مصائب خود را شرح میدادند. مرحله بعد گفتوشنید شبیهها بود با هم و بعد پیدایش بازیگران. تاورنیه –taveier– یکی از مراحل تحول را در یادداشتهایش نشان داده است: « در محرم 1046 خورشیدی در حضور شاه صفوی دوم در اصفهان شاهد مراسمی بوده است که پنج ساعت پیش از ظهر آغاز شده و تا ظهر ادامه داشته است. گفته او با مدرکی درشبیه سازی تمام میشود : در بعضی از این عماری ها طفلهایی شبیه نعش خوابیده بودند و آن هایی که دور عماری را احاطه کرده بودند گریه و نوحه و زاری می کردند. این طفلان شبیه دو طفل امام حسین (ع) هستند که بعد از شهادت امام ، خلیفه بغداد آنها را گرفت و به قتل رسانید.» اوج تکامل تعزیه در دوره ناصرالدینشاه (1264- 1313) بود. چرا که به تعزیه علاقه فراوانی داشت. تکیه دولت، که به دستور ناصرالدینشاه ساخته شد، در ترویج تعزیه بسیار مؤثر بود. تعزیهخوانانِ آنجا که در حقیقت تعزیهخوانِ دولتی بودند زیر نظر "مُعین البُکا" در برابر شاه و درباریان تعزیه میخواندند. صرفنظر از تعزیههایی که موضوع و محتوای آنها به زنان مربوط میشد مثل مجلس بیبیشهربانو، در دوره قاجار مجالس تعزیه زنانه نیز برپا میشد. که همه تعزیهخوانان و تماشاگران، زن بودند. تعزیه زنان، به سبب تنگناهای عرفی، گسترش نیافت و به منازل ثروتمندان و شاهزادگان محدود شد. تعزیههای درباری در زمان قاجاریان، بهویژه در دوره ناصرالدین شاه، از یکسو شاه را سرگرم میکرد و از سوی دیگر سبب عوامفریبی و دیندار نمایی او میشد و شاید به همین دلیل است که از دیدگاه تاریخی شکوفایی تعزیه در این دوران تنها مرهون توجه شاه و اشراف به تعزیه نبوده است ، بلکه بیشتر مدیون وجود تعزیه گردانهایی است که با ابتکار و خلاقیت خود لباس تازه ای را به قامت تعزیه دوختند؛ بدون آنکه در اصول آن تغییری ایجاد کنند. «خواجه حسینعلی خان» معاصر «فتحعلی شاه» و «محمد شاه»، «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان دوران «محمد شاه» و «ناصرالدین شاه» و پسرش «میرزا باقر» ملقب به «معین البکا» و فرزند «معین البکا»، «ناظم البکا» از تعزیه گردانانی بودند که در این دوره معروف بودند. در این میان «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان، رکود و یکنواختی را که تعزیه با آن مواجه شده بود، از آن گرفت و به آن جنبه ای از تفنن و نمایش بخشید. پسرش «معین البکا» در ادامه راه پدر، سطح اجرایی تعزیه را بالا برد و تعزیه جدیدی را پی ریزی کرد. او به همراه پسرش دسته های بزرگ تعزیه را با اقتدار رهبری می کردند و با اشارات و حرکات خود بر همه عوامل اجرایی صحنه تسلط داشتند.براساس مدارک موجود معلوم است که در دهه اول ما ه های محرم عهد ناصرالدین شاه تقریبا سیصد مجلس « شبیه خوانی » د ر نمایش خانه های موقت و دائم یعنی تکیه ها و حسینیه ها برپا می شد. اما اوضاع به همین ترتیب باقی نماند. با افول سلطنت قاجار و روی کار آمدن «رضاخان میرپنج» (1304-1320ش) ، به ویژه در دهه دوم سلطنتش، دوران شکوفایی تعزیه هم به سر آمد. سوگواریهای ماه محرّم محدود شد و ممنوعیتهای متعددی بهوجود آمد و بهتدریج برگزاری رسمی مجالس تعزیه متوقف شد، اما اجرای آن در روستاها کمابیش ادامه یافت. رضاخان به دلایل سیاسی و شاید کینهای که به سنتهای مذهبی ایران داشت، برگزاری تعزیه و هر نوع مراسم مذهبی را در ایران ممنوع اعلام کرد تا تعزیه از تکیه دولت و دیگر حسینیه ها و نمایشخانههایی با آن عظمت و شکوه به پهنه روستاها و شهرهای کوچک رانده شود. در دوره پهلوی دوم (1320-1357ش)، پرویز صیاد از 1338ش تا 1349ش چند مجلس تعزیه را بر روی صحنه نمایش (تئاتر) آورد. در 1355ش، «مجمع بینالمللی تعزیه»، با شرکت و سخنرانیِ بسیاری از صاحبنظران و تعزیهشناسان ایرانی و خارجی در شیراز برگزار شد و در آن مجمع، تعزیههایی نیز به اجرا در آمد.
تعزیهنامه (یا «مجلس»، «نسخه»، «شبیهنامه»، «نسخه تعزیه»): صرفنظر از کتابهای تاریخ و مَقتَل، منظومههای حماسی – مذهبی درباره شهادت امام علی ، امام حسین و مصائب اهل بیت (علیهما السلام)، از مهمترین منابع تعزیهنامههاست. برخی از منظومههای مهم حماسی – مذهبی را می توان نسخه های زیر نا م برد: 1. خاوران نامه از ابنحسم قهستانی خوسفی که سرودن آن در 830 خاتمه یافت است، 2. حمله حیدری سروده میرزا محمد رفیعخان باذل مشهدی (متوفی 1124)، 3. سرودههای مذهبی محتشم کاشانی، وصال شیرازی شمسالدین محمدکاتبی. ظاهراً مهمترین منبع تعزیهنامهها کتاب منثور روضةالشهداء نوشته کمال واعظ کاشفی سبزواری (متوفی 910) است، زیرا مطالب برخی از تعزیهنامهها شباهتهای فراوانی با مطالب این کتاب دارد. تعزیهنویسها در آغازِ کار اشعار تعزیه را در "بیاض " مینوشتند. هر دفتر شامل یک یا چند "مجلس" تعزیه بود. تعزیهخوانان معمولاً به تناسب ایام برای هر روز موضوع و مجلس ویژهای داشتند. در بعضی نقاط، برای امامزادههای محلی نیز مجالس تعزیه نوشته و اجرا میشده است. تعزیهگردانان برای اجرای تعزیه، متن هر یک از تعزیهخوانان را در نسخهای جداگانه مینوشتند. این نسخهها را " فرد " نیز گفتهاند. در نسخههای تعزیه، گاه شیوه گفتگو و نحوه ورود و خروج تعزیهخوانان به میدان تعزیه مشخص شده است. کاتبان تعزیهنامهها معمولاً نسخهها را با التماس دعا و طلب فاتحه از تعزیهخوان به پایان میرساندند. گاه تعزیهنویس نام خود را بعد از عباراتی چون " سگ درگاه سیدالشهدا (علیهالسلام) "، "کلب آستان علی(علیهالسلام)"، "کاتب الحروف"، "حَرَّرَهُ..." و "رَقَمَ…" مینوشت. تعزیهنامهها منظوم بوده و اشعار آنها در انواع قالبهای شعری و بیشتر وزنهای عروضی و به ندرت بحر طویل، سروده شدهاند. در آغاز، زبان این متون گاه عامیانه و محاورهای بود،اما بهتدریج ارزشهای ادبی یافت. خاورشناسان و نمایندگان دولتهای اروپایی در ایران، بیشترین سهم را در شناسایی و گردآوری تعزیهنامهها داشتهاند. برخی احتمال دادهاند که "جُنگ شهادت" قدیمیترین تعزیهنامه تاریخدار است. اگر تاریخ مکتوب برخی از نسخ تعزیهنامهها قابل اعتماد باشد،میتوان گفت که یکی از کهنترین نمونههای آنها در 1133 نوشته شده است. تعزیه و موسیقی: چون شیوه بیان حوادث در تعزیه مبتنی بر آواز بود، معمولاً تعزیهخوانان با مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی آشنایی داشتند.از این رو تعزیه را یکی از مهمترین عوامل حفظ بخشی از نغمات موسیقی ایرانی دانستهاند. در هر تعزیه ممکن بود اشعار در گوشهها و دستگاههای متعددی خوانده شود، البته در سؤال و جوابها لازم بود که تناسب مقامها رعایت شود. ارتباط میان تعزیه و موسیقی تنها از طریق آواز نبوده است، بلکه سازهای موسیقی نیز در مجالس تعزیه بهکار میرفت، چنانکه گاه پیش از آغاز تعزیه و به جای " پیشخوانی " با نواختن برخی سازها، مانند شیپور، طبل، دُهُل، کَرنا، سُرنا، نیلبک، نی، قرهنی، نقاره و سِنج، تماشاگران را برای شنیدن و دیدن تعزیه آماده میکردند. در صحنههای فاقد گفتگو، مثل صحنههای مسافرت یا نبرد یا در وقفههای میان جریان نمایش (آکسیونها)، نیز از ساز استفاده میشد. در تعزیه معمولاً هر یک از سازها کاربرد خاصی داشتند، مثلاً هنگام ورود اشخاص و شروع جنگها طبل میزدند و هنگام وقوع صحنههای حزنآلود شیپور و قرهنی مینواختند. موسیقی تعزیه موجب حفظ و تداوم بسیاری از نغمهها و قطعات موسیقی سازی و آوازی ایران شد و از سوی دیگر، این موسیقی را در مراتب مختلف تحتتأثیر عمیق موسیقی تعزیه وجود دارد. غم نامه تعزیه : اگر تعزیه غمنامه باشد، این است غمنامه تعزیه، که به سیر عامیانه و مذهبی خود برگشت. در دوران «محمدرضاشاه» نیز اگر چه تعزیه باز به میان شهرهای بزرگ بازگشت، ولی هرگز نتوانست جایگاه از دست رفته خود را بازیابد. «تکیه دولت» در پی بازیهای سیاسی، ویران شده بود و مردم گرفتار سرگرمی های تازه و پرهیاهو شدند و دیگر تعزیه را از یاد بردند و اگرچه پس از پیروز ی انقلاب اسلامی ، اندکی تلاش برای اجرای این نمایشها، در گوشه و کنار شهر به چشم می خورد اما هرگز تعزیه به جایگاه بلند و شکوهمند گذشته خود باز نگشت. تعزیه خوان ها ، یک به یک در تنهایی و فراموش شدگیو از همه مهم تر فقر شدید مالی، دار فانی را وداع می گویند و تنها خاطره ای از گذشتههای تاریخی این هنر اصیل و روحانی آن درذهن ها باقی می گذارند. زیرا که به گفته معینالبکاء تعزیه ایران، مرحوم هاشم فیاض:« این حقیقت تلخی است که خارجیها بیشتر به تعزیه ما اهمیت میدهند . در این جا گویی تعزیهخوانان دشمن دارند. تعدادی میخواهند این هنر بومی را از بین ببرند و کوچکترین غفلتی باعث از دست رفتن آن خواهد شد».